روایتی از سرنوشت تلخ کودکان گمشده منافقین / مستند جنجالبرانگیز «بچههای کمپ اشرف» در جشنواره فیلم گوتنبرگ
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۰۲۵۷۲
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اخیرا فیلم مستندی درباره کودکان اعضای منافقین با نام « بچههای کمپ اشرف » سر و صدا به پا کرده است که این سازمان تروریستی برای توقف اکران آن دست به کار شده است. این فیلم که در جشنواره فیلم استکهلم به نمایش در آمد حال و روز چند نفر از این افراد که در کودکی از خانواده خود جدا شدهاند را حکایت میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنگونه که افکارنیوز روایت کرده، کودکانی که به اجبار به برخی از خانوادههای منافقین که حتی خودشان علاقهای به بچهدار شدن نداشتند، داده شدند و رنج این کودکان در این زمینه بسیار بیشتر شد. افرادی که باید با تفکرات فرقه گرایانه سازمان تروریستی منافقین بزرگ میشدند.
این افراد در کودکی در سنین بین ۳ تا ۷ سال از خانواده خود جدا شده اند و از یک تراما و آسیب ناگهانی و شدید در دوران کودکی خود در این مستند سخن میگویند که با توجه به اینکه بدون خانواده بزرگ شدند این موضوع همچنان ادامه دارد و در ذهن و زندگی آنان آثار بسیار منفی بر جای گذاشته است. در این مستند یکی از این افراد مطرح میکند که ۱۴ سال است که نتوانسته با مادرش حتی یک تماس تلفنی برقرار کند.
وبسایت ضدانقلاب گویانیوز درباره کودکان کمپ اشرف مینویسد: «برخی از آنها پس از رسیدن به نوجوانی دوباره به عراق برگردانده شدند تا تعلیم نظامی ببینند و در خدمت سازمان مجاهدین خلق درآیند. طبعاً مشخص نیست که تا چه حد این اقدام داوطلبانه و تا چه حد زیر تأثیر و القائات کسانی بوده که مسئولیت تربیت این کودکان را به عهده داشتند. حالا پس از گذشت سالها برخی از این کودکان به میانسالگی رسیدهاند و هنوز هم نمیتوانند با پدرو مادرهایشان که در کمپهای اشرف در آلبانی هستند، ارتباط برقرار کنند.»
نمایش مستند «بچههای کمپ اشرف» با حواشی خاصی همراه بوده است و در جشنواره سالیانه فیلم گوتنبرگ در سوئد منافقین تلاش کردند که با هیاهو و بهم ریختن فضای سالن نمایش آنرا متوقف کنند. دامنه این هیاهو به حدی بوده است که پلیس سوئد مجبور به مداخله شده است.
«عاطفه سبدانی» یکی از چهار فردی که در فیلم «بچههای کمپ اشرف» حضور دارد، در خصوص اقدامات سران گروهک منافقین در قبال این کودکان میگوید:
«برای ما مدارک هویت جعلی ساخته بودند تا بتوانیم از عراق به اُردن و سپس به یکی از کشورهایی که مجاهدین در آن امکان اسکان ما را داشتند فرستاده شویم. اگر قرار بود همراه پدر و مادر خود سفر کنیم، حتما به شکل دیگری بود، اما میتوانم بگویم که سفر ما بهصورت غیرقانونی و قاچاقی بود و تا به سوئد برسیم شش ماه گذشته بود.»
وبسایت ضدانقلاب گویانیوز درباره وی مینویسد: «عاطفه سبدانی» اکنون در دهه چهارم زندگیاش است. او در سال ۱۹۹۱ همراه برادرهایش وارد سوئد شد در این کشور با «خاله مرضیه و عمو احمد»، از هواداران سازمان مجاهدین خلق آشنا شد. عاطفه و برادرانش مجبور شدند آنها را مامان و بابا صدا کنند. مرضیه و احمد به مقامات سوئد گفته بودند که با هم فامیل هستند و این تنها راهی بود که اجازه اقامت بگیرند. عاطفه میگوید: «از آن روز رسماً در سوئد پناهنده شدیم.»
«امیر یغمایی»، یکی دیگر از کسانی که در مستند «بچههای کمپ اشرف» مقابل دوربین داستان زندگیاش را روایت میکند، در چهارده سالگی به صورت قاچاقی به عراق بازگردانده شد و بلافاصله لباس نظامی به تن او کردند و به عنوان کودک سرباز به خدمت «ارتش آزادیبخش ملی» یعنی همان سازمان منافقین درآوردند.
«پروین حسیننیا» نیز در «بچههای کمپ اشرف» سرگذشت خودش را روایت کرده است. او در صفحهاش در فیسبوک نوشته است که سرانجام موفق شده بر ترس خود غلبه کند و رنجهایی را که در کودکی متحمل شده مقابل دوربین به زبان بیاورد:
«من شرکت کردم، چون حقیقت باید آشکار میشد. چون پدر و مادرم را از من گرفتید و سال به سال قول دادید که برمیگردیم ولی الان من یک پدر مریض روانی در استرالیا و مادری وحشتزده در آلبانی دارم. چون متوجه نشدید که آیا خانوادههای هوادار مجاهدین که ما را به سرپرستی میگرفتند، شرایطشان مناسب است یا نه. در این مدت آنها به زور و اجبار ملزم به نگه داشتن ما شدند اگر چه بسیاری از آنها حتی نمیخواستند بچهدار شوند.»
«حنیف بالی» که از سال ۲۰۱۰ تاکنون نماینده پارلمان سوئد است، در مستند «بچههای کمپ اشرف» سرگذشت خود را روایت میکند. او در سال ۱۹۸۷ در کرمانشاه به دنیا آمد، اما پدر و مادرش سه سال بعد در کمپ اشرف عراق او را به سران تشکیلات مجاهدین خلق سپردند تا او را به همراه صدها کودک دیگر به اروپا بفرستند. بالی میگوید:
«در تمام کودکیام، من پدرهای زیادی داشتهام. پدر همیشه بیولوژیک نیست، یا کسی نیست که با او بیش از همه زندگی کردهای یا آنکه مهربانتر از بقیه یا خشنتر از بقیه بوده است. گاهی حتی تعریف بابا میتواند آن کسی باشد که تو پرچالشترین رابطه را با او داشتهای، اما همانی بوده که تو عمیقاً میشناختی و بیش از همه دوست داشتی. من تصویری از چند پدر در ذهنم دارم، اما فقط یک بابا داشتم. هر روز دلم برایش تنگ میشود.»
حنیف بالی میگوید دولت سوئد از این ماجراها باخبر بود، اما دست روی دست گذاشته بود و کاری برای حفاظت از این کودکان انجام نمیداد.
نکته جالب توجه دیگر تبعیضی است که سرکردگان سازمان تروریستی منافقین در قبال فرزندان و خانواده خود با خانواده دیگر اعضای این سازمان روا داشتند. در همین راستا خانواده «مسعود و مریم رجوی» بدون اینکه بر طبق دستورات و انقلابات سازمانی منافقین از هم پاشیده شود، به زندگی خود ادامه داد، اما خانواده اعضای منافقین باید با طلاق اجباری از هم جدا شده و کودکان نیز از پدر و مادر خود جداسازی میشدند.
یکی از اعضای جداشده این سازمان تروریستی درباره زندگی عادی خانواده و نزدیکان سرکردگان منافقین مینویسد: «در سازمان مجاهدین خلق شعار محوری، اصل بر برابری طبقاتی است. اما هیچ وقت پاسخی دریافت نمیکنید چرا خواهر مریم رجوی آزادانه و بدون حجاب با پول سازمان زندگی میکند و آزاد است با خانواده باشد، اما بقیه نه! یا پاسخ نمیگیرد که چرا برادر و زن برادر و برادر زاده مریم رجوی باید در بالاترین رده تشکیلاتی باشند.»
«آلن شوالریاس» نویسنده کتاب «زنده سوزانده شده» که حاوی تحقیقات یکساله درباره منافقین است درباره عمق نقض حقوق بشر توسط این فرقه، میگوید: «حتی بدون آنکه از تروریسم صحبت کنیم، برخی از آنها جنایاتی، حتی علیه همکاران خودشان مرتکب شدهاند. آنها مردان و زنان را بر خلاف میلشان در سازمـــان نگه داشـتهاند، آنها را کتک زدهاند، شکنجه کردهاند و حتی گاهی به قتل رساندهاند. آنها کودکان را از والدینشان جدا کردهاند، خانـوادهها را از هم پاشیدهاند و از سلاح¬های بسیار خشن استفاده کردهاند.»
27218
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1885505منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: گروهک منافقین مسعود رجوی مریم رجوی سازمان تروریستی مجاهدین خلق جدا شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۰۲۵۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«در پا به ماه» نسخه نپیچیدیم بچهدار شوید/ تولد ۲۰ نوزاد را دیدیم
امیرحسین اسیوند کارگردان مستند «کر کوهستان» از مجموعه مستند «پا به ماه» درباره این اثر به خبرنگار مهر گفت: «کر کوهستان» اولین سوژه و اولین قسمت از فصل دوم مجموعه «پا به ماه» است. این مستند روایتگر قصه زوجی از عشایر است که در انتظار تولد فرزند خود، با مسایل و مشکلاتی مواجه هستند.
این کارگردان مطرح کرد: از آنجایی که من پیش از این چند مستند در منطقه بازُفت استان چهار محال بختیاری ساخته بودم، از طریق ارتباطاتی که داشتم و آدمهای محلی که میشناختم، با زوج سوژه «کر کوهستان» آشنا شدم. در آن مقطع مادری که سوژه این مستند بود، قرار بود ۱۰ روز دیگر زایمان کند، به همین دلیل ما زودتر راهی محل زندگی آنها شدیم تا با این خانواده آشنا شویم. روزی که به آنجا رسیدم، حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر بود که متوجه شدیم درد زایمان این خانم آغاز شده است. در همین شرایط کار ساخت مستند را آغاز کردیم و توانستیم مقداری تصویر بگیریم. البته از این دست موارد پیشبینی نشده در همه قسمتهای این مجموعه مستند داشتهایم.
اسیوند ادامه داد: در «کر کوهستان» مسیر رسیدن به محل زندگی این زوج بسیار سخت بود؛ مسیری که در طی آن ما باید از رودخانه عبور و در ادامه یازده کیلومتر در دامنه کوه حرکت میکردیم تا به محل زندگی آنها برسیم چون سوژه ما جزو عشایر بودند. ضمن اینکه محل استقرار آنها حتی برق نداشت و ما امکاناتی برای کپی کردن راشها نداشتیم. همین موضوع فرایند ساخت اثر را سخت میکرد اما خداراشکر زن و شوهری که سوژه «کر کوهستان» بودند همکاری خوبی با ما داشتند.
این کارگردان با اشاره به اتفاقات پیشبینینشده در طول ساخت این مستند بیان کرد: ما یک شب مشغول فیلمبرداری بودیم که یکی از آشنایان این زوج وارد محل فیلمبرداری شد و به ما گفت اجازه کار ندارید. با توجه به اینکه این زن و شوهر آدمهای سادهای بودند این شخص مدام به آنها میگفت چرا اجازه میدهید از زندگی شما تصویر بگیرند. آن شب بسیار سخت بود. ما کار را رها کردیم. فردای آن روز اما توانستیم از طریق بهیار و افرادی که میشناختیم مسأله را به صورت رفاقتی حل کنیم. این خانواده با آنکه راضی بودند اما گویا نمیتوانستند جلوی آن شخص چیزی بگویند. مسایل این چنینی زیاد داشتیم و «پا به ماه» جزو مجموعه مستندهایی است که تولید سختی داشت.
این کارگردان عنوان کرد: هرچند محل زندگی این زوج یک راه سخت و صعبالعبور داشت اما این موضوع برای این خانواده مسأله خیلی غریب و پیچیدهای نبود یعنی برای این زن عشایر، اینکه بخواهد یک مسیر خیلی طولانی را برای زایمان طی کند، سخت نبود. چون به طور کلی ماهیت زندگی عشایری همین است و بر اساس همین سختیها پیش میرود. با این حال حضور گروه فیلمسازی هم باعث میشد آنها احساس تنهایی نکنند و به آنها قوت قلب میداد. البته بر اساس آنچه شنیدیم، متوجه شدیم به دلیل همین راه سخت و برای انتقال یک زن دیگر به بیمارستان به منظور زایمان، یکبار بالگرد آمده بود اما این خانواده نخواستند این اتفاق بیفتد و سوژه ما خودش خواست تا این مسیر سخت را طی کند و به بیمارستان برسد.
اسیوند با اشاره به مسأله فرزندآوری اظهار کرد: در این مستند ما نمیخواستیم درباره فرزندآوری سفیدنمایی کنیم و بگوییم همه چیز خیلی عالی است، پس به زودی صاحب فرزند شوید! ما همه میدانیم شرایط اقتصادی خوب نیست اما به هر حال فرزندآوری وجه مهمی از امید به زندگی است. یعنی اینکه انسان به نسل خود ادامه دهد و فرزندی به دنیا بیاورد بارقهای از امید و روشنی را در زندگی ایجاد میکند.
وی افزود: ما در طول ساخت این مجموعه مستند تولد بیست بچه را از نزدیک دیدیم؛ لحظهای که پدر و مادر برای اولین بار بچه را میدیدند یا آن لحظهای که پدر برای اولین بار با بچه روبهرو میشد، ما با دیدن ذوق و احوال خوب والدین متوجه میشدیم چقدر حس جذابی دارند. باید بگویم وقتی مستند «همیشه با هم» بهعنوان یکی از قسمتهای این مستند پخش شد علیرغم اینکه فکرش را هم نمیکردم، اما پیامها و کامنتهای بسیاری مبنیبر این داشتم که میگفتند چقدر این لحظات جذاب و شیرین است. آنهایی که نمیتوانستند صاحب فرزندی شوند، میگفتند کاش ما هم میتوانستیم این لحظات را تجربه کنیم.
این مستدساز در ادامه تأکید کرد: ما نمیخواستیم نسخهای بپیچیم و به مردم بگوییم بروید و صاحب فرزند شوید بلکه ما با یک درام و بر اساس واقعیتی که در زندگی وجود دارد، خواستیم لحظاتی را که خیلیها در زندگی از نزدیک ندیدهاند، به تصویر بکشیم تا شاید برایشان ملموس شود.
اسیوند در پایان درباره فرم ساده این مستند اظهار کرد: قصه و سوژه «کر کوهستان» آنقدر جذاب و شیرین بود که نخواستیم چیز پیچیدهای به ماجرا اضافه کنیم، ما فقط سعی کردیم گروه، داستان و سوژه را هدایت کنیم، کناری بایستیم و اتفاقات را مشاهده کنیم. مثلاً آن سکانسی که این مادر با بچه خود با کلک (نوعی قایق) به روستا و آن زندگی عشایری برمیگردد برای من بینظیر بود، چون خانوادهای را میدیدم که به اصالت خود و جایی که به آن تعلق داشتند به همراه یک کودک برمیگشت؛ کودکی که قرار بود یک زندگی دیگر را در آنجا آغاز کند.
این مستند که به تازگی روی آنتن شبکه دو سیما رفته در جشنواره فیلم مستند «سینماحقیقت» نیز حضور داشته است.
کد خبر 6090646 عطیه موذن